آنجا آنطور است که:مسئولین شهرداری اردبیل بخاطر ارج نهادن به تلاشهای اسطوره فوتبال ایران و آسیا و آقای گل فوتبال جهان ، یک میدان اصلی در اردبیل را بنام علی دائی نهادند. نه حاشیه ای، نه چشم و هم چشمیو نه قهر و قهر داری!
اگر قرار بود در بروجرد نام یک میدان فسقلی و ریزه میزه در شهرکهای اطراف شهر بنام یک ورزشکار افتخار آفرین هم شهری مان نامگذاری شود! اول اینکه عدهای درب اداره تربیت بدنی و شهرداری را از ریشه در میآوردند که مانع از این کار شوند!
بعد کار به باند و باند بازی و طومار نویسی و صفحه گذاشتن پشت سر آن ورزشکار مورد نظر کشیده میشد!
در مرحله بعد آن ورزشکار نگون بخت را از تیم پیشکسوتان بیرون و یا بنوعی اخراج میکردند!
سپس همدوره ایهایش آب پاکی را روی دست همه مردم شهر می ریختند و از بیخ و بن منکر ورزشکار بودن آن شخص میشدند!
اگر با همت مسئولین شهرداری و ورزش شهر بالاخره آن میدان بنام ورزشکار مورد نظر نامگذاری میشد، نصف جماعت ورزشی شهر برای خرید یک کیلو ماست یا نیم کیلو پنیر، بخاطر حسادت، مسیر رفت و آمد خود را ده خیابان دور تر میکردند تا گذرشان به آن میدان نیفتد!
و دست آخر برای اینکه همشهریان عزیز نام
آن ورزشکار را بر آن میدان نتوانند ببینند، هر روز توسط عده ای، روی
تابلوی نام آن ورزشکار در اطراف آن میدان، اعلانیههای ترحیم میچسباندند
که نام میدان معلوم نباشد!
طبقه بندی:
نقدهای ورزشی اجتماعی،
برچسبها:
طنز ورزشی اگر چنین اتفاقی در بروجرد برای یک ورزشکار ملی بیفتد!!!،
طنز،
طنز ورزشی،
آنجا آنطور اینجا اینطور!،
آنجا آنطور،
اینجا اینطور!،
فرهاد داودوندی،